در ماجرای معلم قائمشهری خیلی ها ژست روشنفکری گرفتند و داد تساهل و تسامح زدند درحالیکه خود متولی فرهنگسازی اند وتا کنون جز هدر دادن بودجه های فرهنگی مملکت وکاسبی از فرهنگ کوچکترین قدمی برای ارتقاء فرهنگی این مردم برنداشتند!
فلذا حق دارند کم کاری خودشان را با کلی گویی و دل سوزاندن به حال کسانی که دلسوز فرزندان این مملکت نیستند و مدرسه را با کاباره وکاسبی با لذت های شیطانی اشتباه گرفتند، توجیه کنند وتوقعات فراقانونی داشته باشند!
در حالیکه خود فربه شده از بودجه های فرهنگی هستند که باید خرج مقابله با این خرده فرهنگ های بادکنکی ضد فرهنگی میشد اما نشد و نگذاشتند که بشود چون اولویت نان بود نه ناودان های شکسته فرهنگی!
حقیقتا آدم های جالبی هستیم، اگر دزدی کیف پولمان را بزند نمیگوییم اولویت با پرونده اختلاس گران کلان کشور است حالا من از جیب خودم بگذرم و برای یک جوانک پرونده سوءسابقه درست نکنم!
یا بگوییم آقای قانون به جای گرفتن حق من و تنبیه این دزد کوتوله وقتت را برای تنبیه ابر بدهکاران بانکی و اختلاسگران بگذار!
نه تنها حقشان را میگیرند بلکه پدر وپدر جد قانون و دزد یک لاقبا را درمی آورند!
اما و اما اگر دزدان فرهنگ، روح و روان فرزندانمان را در کانون مقدس تعلیم وتربیت غارت کنند همه فاز روشنفکری برمیدارند و تقاضای بخشش و عدم برخورد دارند!
این چه بازی مضحکیست که راه انداخته ایم!!! با خودمان چند چندیم؟!
چرا فکر کردیم چون این مملکت مشکلات ومجرمان بزرگتری دارد نباید با کوچکترها برخورد کرد!
مگر نه اینکه تخم مرغ دزد شتر دزد میشود!
این چه منطقی است که میگوید( به جای) مبارزه با دزدان فرهنگ فقط با دزدان بیت المال مقابله کنید!
این چه منطقی است که میگوید( به جای) مبارزه با دزدان فرهنگ فقط با دزدان بیت المال مقابله کنید!!
ازکی تابحال واژه ضداجتماعی و ضد فرهنگی (به جای) تکیه کلام ما شد و هرجا از آسیب شناسی یک رفتار و پیدا کردن راهکار کم آوردیم مثل نقل ونبات و بدون هیچ تخصصی از (به جای های بیجا) خرج کردیم!
اصلا چرا هرچیز به جای خود رسیدگی نشود!
از طرف دیگر چرا هیچکس قشر مذهبی وخواسته هایشان را نمیبیند!
چه کسی گفته مردم همین هایی هستند که قائل به آزادی به قیمت ابتذالند!
آن مادری که تمام تلاشش را میکند تا فرزندش در معرض چنین محتوایی قرارنگیرد، مردم نیست؟
به چه حقی از کیسه خلیفه میبخشید؟
از کی تا حالا خوشی مردم گره خورده به اشعار وچالش های مبتذل اینستاگرامی!!
از کی تا حالا عرق سگی خوردن و مست الکل شدن در فرهنگ ما اینقدر عادی شده که با لبخند از کنارش عبور کنیم و با یک به جای گفتن از خیر مروجانش بگذریم!
مگر در ماجرای ساسی مانکن و مدارسی که با پخش آهنگ هایش استارت این هرزگی فرهنگی را زدند با مماشات برخورد نشد!
در چهارسال گذشته برای مقابله با این آسیب فرهنگی چه کردید که تکرار موذیانه این رفتار را در حد برخورد نمیبینید؟
مگر مدرسه خود نهاد متولی فرهنگ نیست!
ما دقیقا از چه کسی باید توقع کار فرهنگی داشته باشیم وقتی دغدغه مدارسمان فرهنگسازی نیست؟
چقدر این مثل واگویه حال امروز ماست،
هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک!
نتیجه اینکه وقتی خودمان هیچ راهکاری نداریم و در موقعیت های مشابه هیچ اقدامی نکردیم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که با اظهارنظرهای غیر اصولی و عامه پسند قانون را که تنها پناه این مردم است، تضعیف نکنیم!
✍️ملیحه رنگ آمیز طوسی
مدرس سواد رسانه | دبیر سیاسی صدای مشهد
