اسلایدرفرهنگی

شهید بهشتی باب گفتگو را در تشکیلات نمی بندد

نشست موضوعی کتاب سینما پیرامون ابعاد شخصیتی شهید بهشتی با محوریت کتاب تشکیلات بهشتی همراه با اکران فیلم سینمایی مصلحت برگزار شد.

 

پژوهشگر و مستند ساز با بیان اینکه شهید بهشتی باب گفتگو را نمی بندد، گفت: برخی می گویند شهید بهشتی با همه سلیقه ها کار می کرد و این گونه نیست.

نشست موضوعی کتاب سینما پیرامون ابعاد شخصیتی شهید بهشتی با محوریت کتاب تشکیلات بهشتی همراه با اکران فیلم سینمایی مصلحت با حضور جواد موگویی پژوهشگر و مستند ساز و محسن ذوالفقاری نویسنده کتاب شامگاه دوشنبه ۱۹ تیر ماه در پردیس سینمایی مهر کوهسنگی برگزار شد.

در این نشست جواد موگویی بیان کرد: حزب مجموعه ای از گروهها و دسته جات است و براساس مبانی مشترک تشکیل می شود، و در دو سال اول انقلاب کشور را حزب اداره می کند و اگر این تشکیلات نبود با مشکلات بیشتری مواجه بود.

این پژوهشگر با بیان اینکه بچه های حزب اللهی از کار تشکیلاتی درک و فهم مشترکی ندارند، در ادامه به علت انحلال حزب اشاره کرد و افزود: حزب نیاز به مشترکات بیشتر دارد، شهید بهشتی وقتی حزب را تشکیل می دهد همه را از موتلفه ، طیف مجاهدین انقلاب، روحانیت و … دعوت می کند که به حزب ملحق شوند که این ایده موفق نبود .

وی به نامه محرمانه شهید بهشتی به امام راحل اشاره کرد و گفت: در این نامه شهید بهشتی از تمام ایده های خود بر می گردد و می نویسد: در کشور دو بینش وجود دارد بکی ما و دیگری بازرگان و بنی صدر هستند و یا ما باید کشور را اداره کنیم و یا اینها.شهید بهشتی در این نامه کاملا از این ایده عدول کردند و در نهایت بهشتی به حرف امام رسید.

موگویی تصریح کرد: برخی می گویند شهید بهشتی با همه سلیقه ها کار می کرد، این گونه نیست و در این نامه کاملا مشهود است.

امام نیز نامه ای دارند که در آن بیان می شود: به خدا قسم به بنی صدر و بازرگان رای ندادم و به نظر دوستان یعنی شهید بهشتی و …اعتماد کردم.

وی با بیان اینکه بعد از تشکیل حزب اختلافات ابتدا سر مصدق و کاشانی اتفاق می افتد، گفت: در ادامه در مباحث اقتصادی اختلافات گسترش پیدا می کند و اختلافات به قدری زیاد می شود که در سال ۶۲ کابینه دو قسمت می شود.

این پژوهشگر با اشاره به سابقه اختلاف نظر شهید بهشتی با سازمان محاهدین خلق، بیان کرد: بهشتی اعتقاد به جزب و سازمان داشت و فکر می کرد می تواند منافقین را جذب کنید و این ایده شکست خورد و تا سال ۵۱ همه روحانیون به سازمان نظر مثبت دارند و فقط امام نظر منفی دارد و معتقد هستند که حزب نفاق دارند و درون مایه آن مارکسیسم است.

وی افزود: از سال ۵۲ روند تغییر ایدیولوژی سازمان شروع شد و عده ای مارکسیسم و عده ای مسلمان شدند که مسلمان آن مسعود رجوی بود. از سال ۵۴ برخی در شاخه مسعود رجوی ادامه دادند ولی در سازمان یک شاخه لطف الله میثمی هم وجود دارد که به آن طیف جنبشی می گفتند و اینها از شاخه مسعود رجوی بودند که شهید بهشتی معتقد بود این شاخه را می توان جذب کرد که این ایده ها شکست می خورد.

وی با بیان اینکه شهید بهشتی باب گفتگو را نمی بندد، گفت: تاریخ محل اختلاف است و ایده شهید بهشتی که همه با هم کنار می آیند موفق نبود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

blank
دکمه بازگشت به بالا
Translate »

Adblock رو غیر فعال کنید

لطفا برنامه یا افزونه بلاک تبلیغات خود را غیر فعال کنید سپس رفرش کنید