وقتی تصفیه گسترده دوره قبل با گفتمان التقاطی فراموش می شود
تداوم مسئولیت بانیان وضع موجود، لاجرم به تداوم وضع موجود خواهد انجامید.
حدود یکسال و نیم از زمانی که دوره ششم زمام امور شهر را به دست گرفته میگذرد، اما هنوز در اوضاع و احوال اداره شهر تغییری آن اندازه که توقع میرفت ایجاد نشده است و اغلب امور در رویههای سابق خود همچنان به پیش میرود گرچه بیتردید منکر ویرانهای که این دوره از دورۀ قبل به میراث برده نیستیم و یقیناً بسان افراد ناآگاه که اطلاعی از پیچیدگیهای مدیریتی و شرایط لازم برای تحقق تغییرات ندارند و حتی بعضاً افراد مغرض و بهانهجو که از طرح این بحث صرفاً بهدنبال صید ماهی برای اغراض سیاسی و منافع خویش و سهم خواهی هستند، مقصودمان تغییرات معجزهوار و فراگیر در همه ساحتها نیست.
لیکن با عنایت به همه این موارد و لحاظ شرایطی که مدیریت شهری در آن بر سر کار آمده، بازهم روال امور با شعارهای این دوره حتی در مقیاس کوتاهمدت هم همخوانی ندارد و هنوز تا نقطه مطلوب فاصله بسیار است مهمترین دلیل این امر نیز وجود مدیران بازمانده از دوره قبل در سطوح میانی مدیریت شهری است که چندان نسبتی با اصول و برنامههای مدنظر دوره فعلی ندارند.
بنابراین مادامی که هنوز و همچنان افرادی در بدنه شهرداری بر سر کار هستند که آرمانها و خطمشی دوره جدید در منظومه باور ایشان جایی ندارد و همچنان دلبسته رویههای سابق هستند، توقع ایجاد تحول در تمامی سطوح و ساختارها به صرف تغییر در سطح کلان مدیریت انتظاری عبث و بیهوده خواهد بود و برای اینکه دومینوی تغییرات به سطح شهر برسد و شهروندان در زندگی روزمره بهنحو ملموسی این تغییرات را حس کنند، لازم است بدنه شهرداری و مدیران سطح میانی نیز با راهبردها و رویکردهای مسئولان ارشد همراه بوده و عمیقاً به آنها باور داشته باشند تا در عرصه اجرا برای تحقق آنها بکوشند.
چه اینکه مسلم است سطح کلان مدیریت ساحتی عملیاتی نیست که صرف تغییر در آن برای تحقق ملموس تغییرات در لایههای زیرین بسنده باشد، بلکه سطوح کلان جایگاه پرداختن به سیاستگذاریهای کلان و تصمیمهای راهبردی و مدیریت توزیع این سیاستها در مراتب پایینتر است و بار عمده و مسئولیت اصلی اجراییکردن این برنامهها و سیاستها متوجه بدنه و سطوح میانی کارگزاران است.
از اینرو برای تحقق صحیح و نتیجهبخش برنامهها، همراهی این سطح از مدیران با جهتگیریهای این دوره ضرورتی انکارناپذیر است، یقیناً افرادی که نسبت به وضع موجود که محصول مستقیم عملکردهای پیشین است موضعی انتقادی نداشته و به ضرورت تغییر ریل و جهتگیری مدیریت شهری باور ندارند و چهبسا خود در شکلگیری آن سهیم بودهاند، نمیتوانند و چهبسا نمیخواهند آنگونه که باید و شاید در تغییر این شرایط نقشآفرینی کرده، بهنحوی جهادی به میدان بیایند و این صرفنظر از آن است که مجالی هم برای کارشکنیهای احتمالی این افراد قائل شویم . . .
بنابراین ضرورت پالایش مدیران میانی بازمانده از دوره قبل، گذشته از آنکه پاسخ به مطالبه بحق مردم در راستای برکناری بانیان وضع موجود است، مبتنیبر یک منطق بدیهی مدیریتی نیز است و آن اینکه ایجاد تحول و تغییر وضع موجود درجهت برنامههای اعلامی هر دوره با وجود کسانی در سطوح میانی مدیریت که به مبانی اعتقادی آن دوره باور ندارند و منظومه فکری ایشان کاملاً در تقابل با آرمانهای آن دوره است، امری است نامعقول و حتی ناممکن لیکن متاسفأنه عملکرد مدیریت شهری در ماههای گذشته حکایت از آن دارد که اهتمام چندانی بر این امر وجود نداشته است.
گویی بیش از حد ملاحظه هیاهوی رسانهای جریانی میشود که خود در زمان حضور در مصدر قدرت در قلع و قمع مدیران غیرهمسو کمترین مماشاتی به خرج نداده و حتی افراد کارآمد و متخصصی را که لیاقت آنها ثابت شده است نیز از دم تیغ حذف خویش گذرانده و حالا به عوض پاسخگویی نسبت به فاجعهای که در عرصه مدیریتی رقم زده، طلبکارانه نسبت به تغییر بازوهای اجرایی خویش در بدنه شهرداری مدعی هستند.
نویسنده: سهراب صمدی حکاک