” نتوانستید چون مرعوب سیاسیون و نیروهای مسلط در سیستم شدید ”
در ابتدای آغاز به کار دوره ششم، شهرداری سندی با عنوان چشم انداز و چرخش های تحول آفرین، منتشر کرد که بر اساس این سند بنا داشت در مسیر پیش روی خود در بسیاری از حوزه های کاری چرخش سیاستی کلان انجام دهد، سخن گفتن از چرخش های تحول آفرین این امید را بوجود آورد که شهرداری دیگر بنا نیست مسیر گذشته خود را تکرار کند و قصد دارد در نقش خود در حوزه های کاری تجدید نظر کند و عزم خود را برای ایجاد تحول بنیادین جزم کرده است؛ در این باره نگارنده که خود بارها پرچم نقد و به چالش کشیدن جدی نظام مدیریت شهری را در مقالات و گفتارهای خود بلند کرده است اذعان می نماید که متأسفانه آنطور که انتظار می رفت اتفاق نیفتاد و دقیقتر آن است که بگوییم نتوانستند!!! بله، تغییرات جزئی آنهم در حد جابجایی افراد، شد، اما هیچکدام از این تغییرات تحول نیست؛ تحول غیر از این تغییرات عادی و سطحی که در همه دوره ها به وقوع می پیوندد، است؛ تحول به مثابه استراتژی توسعه یک سازمان؛ یک تغییر بنیادی است نه تغییر سطحی؛ تحول میوه ناب تغییر بنیادین است، هر تغییر موجب تحول نمی‌شود اما هر تحولی نیاز به تغییر دارد. تحول که می‌آید نظام گذشته را عوض می‌کند و نظام جدیدی را جایگزین می‌کند اگر تحول باعث عوض شدن نظام گذشته نشود و نظام جدید را ایجاد نکند، به آن تحول نمی‌گویند؛
بطورکلی در عرصه مدیریت دو نوع تغییر داریم. تغییر سطحی و عادی و تغییر بنیادی.
تغییر سطحی و عادی به مثابه هماهنگی‌هایی است که رودخانه با بستر خودش در محیطی که جریان پیدا می کند، ایجاد می کند اما تغییر بنیادی یعنی ساختن سد در مسیر رودخانه. آن تغییری که رودخانه در مسیر خودش ایجاد می کند، تغییرات عادی است؛ اما وقتی ما جلوی رودخانه سد می‌سازیم و از آن انرژی خلق می کنیم، به اصطلاح تغییر بنیادین ایجاد کردیم تغییر بنیادین همراه با نوآوری است؛ ماهیت، شخصیت، هویت و ساختار سازمان را نشانه می‌رود؛ تغییر بنیادین یا تحول، در صدد ایجاد ارزشی نو برای موقعیت آتی است؛ در حالی که تغییر سطحی در صدد ایجاد تغییر برای تقویت موقعیت کنونی است نه آتی و این نهایتِ آن تغییری است که در عمل اتفاق افتاده است و دیگر تحولی هرگز اتفاق نخواهد افتاد چون اکنون شاهد هستیم که متأسفانه با یک مهندسی در سایه، الان اوج موفقیت در سیستم، انجام درست همان کارهای نادرست گذشته، تعریف شده است و همین شده ملاک تشویق و تأیید و حتی ابقاء افراد و این آغاز همان انحرافی است که تحول را غیرممکن می سازد.
“سهراب صمدی حکاک”
کارشناسی ارشد مدیریت تحول
