معمولا در مناسبتهای مختلف تقویمی شاهد شهرآرایی و چاپ ونصب انواع پوسترهای تبلیغی و ترویجی بر روی بیلبوردهای شهری هستیم.
این روزها در تقویم جهانی به نام “هفته منع کار کودکان” نامگذاری شده است، مناسبتی جهانی برای برخورد با بحرانی اجتماعی که این روزها گریبانگیر تمام کشورهای دنیاست و مخاطب آن نیز کودکان معصومیاند که قرار است آیندهسازان نسل فردا باشند.
اما اهمیت این موضوع گویا آنقدری نبوده که مسوولین مشهد قدمی برای آن بردارند؛ در شهر هیچ خبری از بیلبوردهای رنگارنگ و همایشهای ملی و محلی نیست! گویی این روز نیز همچون کودکان درگیر با آن، مظلوم واقع شده است!
چندی است که در رسانه صدای مشهد و با همراهی چند تن از دوستان رسانهای دیگر، پیگیر پرونده کودکان کار هستیم و از نزدیک با این مقوله درگیر بودیم. پرونده ای با پیچیدگی های فروان که شامل ذینفعان متعددی است و در اکثر موارد شاهد تعارض منافع گروههای مختلف با هم هستیم.
مراکز خیریه و موسسات گوناگونی هم بدین منظورتشکیل و بودجههای دولتی هم به وفور تخصیص یافته، اما هنوز حتی آماری از کودکان کار نداریم!
گزارش عملکردشان در این سالها محدود به چند جلسه مشاوره و کشیدن نقاشی با بچهها خلاصه میشود!
مضحک است که وقتی پای رسانه به میان میآید اکثرا مخالفت کرده و معتقدند “رسانه نباید ورود کند” و اگر این امریه را برنتابی، یا متهم به سیاهنمایی می شوی و یا تخریب سیاسی و یا ظلم در حق کودکان!!
راهکار بحران کودکان کار تنها یک جمله است؛ کار کودکان جرم است وباید با خاطی برخورد شود. خانواده ای که کودک را به کاروامیدارد یا نیازمند است که باید با کمک نهادهای حمایتی تامین مالی و حمایت شود و مانع کار کودک شد؛ یا کودک مورد استثمار عده ای سودجو قرار گرفته که بازهم باید با برخورد قهری مانع سواستفاده و کار کودک شد.
در هر صورت این حق اولیه هر کودک است که تحصیل وبازی کند؛ کودکی نماید و همچون سایر کودکان برای آیندهای که در انتظارش است برنامه ریزی کند.
به امید آنکه تمام آیندهسازان نسل فردا، از فرصتهایی که حقشان است بهره برده و خواب هرشبشان، رویایی غیر از سطل زباله باشد…